گفتگو با فريبرز لاچينی درباره محمد نوری
از شبانگاه شنبه كه خبر درگذشت محمد نوري پخش شد، اهالي رسانهها و خبرگزاريها به سراغ موسيقيدانان مختلف رفتند و از آنان درباره اين صداي جاودان پرسيدند كه در اين ميان جاي 3 آهنگساز اصلي كارهاي بعد از انقلابش خالي بود. محمد سرير كه در خارج از كشور به سر ميبرد و دسترسي به او ناممكن بود، از شهرام گلپريان كسي خبري نداشت و محمد لاچيني نيز طبق معمول كمتر دوست داشت خودش را نشان دهد. در اين ميان اشتياق من براي گفتگو با لاچيني بيشتر از ديگر آهنگسازان كارهاي نوري بود، چرا كه 2 آلبوم در شب سرد زمستاني و آوازهاي سرزمين خورشيد از ساختههاي او بودند. گفتگو با فريبرزلاچيني در شرايطي انجام شد كه او سخت گرفتار كارهاي هنرياش و بستري شدن يكي از بستگانش در بيمارستان بود. اگر نبود نام بلند و بزرگ محمد نوري، شايد هيچگاه اين مصاحبه انجام نميشد.
كي با صداي محمد نوري آشنا شديد؟
دهه 40 خورشيدي بود كه در راديو با او آشنا شدم. آن زمان من تازه شروع به كار كرده بودم و نوري 10 سالي ميشد كه ميخواند. از همان زمان دوست داشتم با او همكاري كنم كه البته 23 سال بعد اين فرصت دست داد.
منظورم اين بودكه چه زماني آواز نوري به گوشتان خورد و براي اولين بار صدايش را شنيديد؟
خب اين برميگردد به سالهاي دهه 30 و ابتداي دهه?40. از همان زمان نوري سبك ويژه و زيباي خودش را داشت و بسياري از جوانان و نوجوانان از جمله من را جذب صدايش كرده بود. در آن سالها موسيقي پاپ تازه جايش را در ايران باز كرده بود و خوانندگان انگشتشماري فعاليت ميكردند. در اين ميان نوري چون به سراغ سبكهاي جاز، بلوز يا مشابه آنها نرفته بود، با ديگران تفاوت داشت.
سبكش از كجا سرچشمه ميگرفت؟
نوري به زبان انگليسي تسلط داشت و برخلاف خيليها آثار غربي را گوش ميكرد و بخوبي ميشناخت. ميتوان گفت بيشتر تحت تاثير كارهاي اروپايي بود تا آمريكايي. البته اين تنها يك وجه كارش بود. آنچه به ترانههاي او شخصيت ميداد، ريشههاي ايرانياش بود.
چه ريشههايي؟
نوري موسيقي رديف دستگاهي را ميشناخت، روي موسيقي نواحي و فولكلوريك ايران كار كرده بود و با ادبيات كلاسيك و معاصر ايران بويژه شعر آشنايي عميق و گسترده داشت كه همه اينها دست به دست هم داده و از او چهرهاي خاص ساخته بود.
جداي از همه اينها، نوري هميشه تشنه دانستن بود و پيش استادان گوناگون عرصه موسيقي و ادبيات تحصيل كرده و چيزهاي بسياري ياد گرفته بود. از سوي ديگر مطالعات بسياري در زمينههاي مختلف هنري و فرهنگي داشت كه به كارش عمق ميداد.
هنوز اين پرسش جدي هست كه كار محمد نوري را در چه گروه و نوع موسيقي بايد قرار داد. آيا او يك هنرمند پاپ بود؟
وقتي از پاپ صحبت به ميان ميآيد، بيشتر وجه مردمي و عامهپسند آن است كه درباره كارهاي نوري صدق ميكند. براي مثال ترانه جان مريم يك موسيقي مردمي است كه از همان سالها شهرت پيدا كرد و امروز هم بسياري آن را گوش و زمزمه ميكنند
ديگر كارهاي او نيز چنين شرايطي دارند. اما از سوي ديگر، او موسيقي پاپ سبك و غير علمي را نميپسنديد. كارش آنچنان قوام و استحكام هنري و فرهنگي داشت كه علاوه بر عامه مردم، اساتيد موسيقي و مخاطبان فرهيخته و نخبه جامعه نيز ترانههايش را دوست داشتند. در واقع او آموزههاي پاپ اروپايي را با دانش موسيقي و پيشينه نغمههاي فولكلور و بومي ايراني در هم آميخته و سبكي فاخر را پديد آورده بود.
پيش از آن كه به سالهاي دهههاي 60 و 70 خورشيدي و همكاري شما با آن زندهياد برسيم، بهتر است از ويژگيهاي زندگي هنرياش در پيش از انقلاب بيشتر بدانيم.
يكي از ويژگيهاي منحصر بهفرد نوري پيش از انقلاب اين بود كه هيچ علاقهاي به كار در محيطهاي غير هنري مثل كافهها يا جاهاي شبيه آن و مجالس آنچناني نداشت.
با اين كه پول خوبي به او پيشنهاد ميدادند، اما هرگز پا به اين جور جاها نگذاشت. در عوض بارها براي امور خيريه روي صحنه رفت و بيهيچ چشمداشتي خواند. كسب پول هيچ جايي در هنرش نداشت. خودش ميگفت كه موسيقي كسب و كارش نيست و قرار نيست از آن پول در بياورد. نوري راه خودش را در موسيقي رفت و اين هم در سبك خواندن و هم شكل زندگي هنرياش ديده ميشد.
كم كاري نوري در دهه 50 خورشيدي به چه دليل بود؟
در آن سالها چون خوانندگان زيادي ميخواندند و رسانهها به دنبال انواع ديگر موسيقي پاپ بودند، او بشدت كم كار شد. شايد عرصه براي موسيقي فاخر او تنگ شده بود و شرايط كار آن گونه كه او دوست داشت، برايش فراهم نبود. براي همين 2 دهه كناره گرفت و سالهاي 68 و 69خورشيدي بود كه دوباره شروع كرد.
و اولين كارهايش با شما بود.
اين افتخار را پيدا كردم كه با او 2آلبوم «در شب سرد زمستاني» و «آوازهاي سرزمين خورشيد» را كار كنم.
در موقعيت يك همكار او را چگونه هنرمندي ديديد؟
استاد بسيار متبحري بود كه كار كردن با او نشاط خاصي داشت. هنرش پديده ويژهاي بود كه ديگر تكرار نميشود. صدايش، تسلطش بر شعر و ترانه و سبك خاصش در تاكيد بر حروف و واژگان مثالزدني بود و هست. صدايش حجمي خاص و گيرايي بسيار قوي داشت.
بهترين ساز، صداي انسان است و اين در نوري تجلي پيدا كرده بود. او پلي ميان موسيقي پاپ غربي و محلي ايران بود و براي همين كارش رنگ و بوي اينجا را داشت.
آيا اين دو كار را بر اساس سبك ويژه خواندن او آهنگسازي كرديد؟
غير از اين نميشد. نوري سنجيده، دقيق و با وسواس كار ميكرد. او از آن خوانندگاني نبود كه شعر، ترانه و ملودي را انتخاب كني و از او بخواهي تا بيايد و كار را بخواند. نوري در تمام مراحل انجام يك كار حضور داشت.
در 2 آلبوميكه باهم انجام داديم، آهنگسازي من بر اساس صداي او شكل گرفت. احساس عجيبي در آوايش بود كه نميشد بدون توجه به آن كار كرد و آهنگ ساخت.
درباره وسواس و دقت در كارش توضيح بيشتري بدهيد.
روي اداي هر واژه ترانه و شعر حساس بود. براي مثال وقتي ميخواستيم آهنگي تركي را اجرا كنيم، او روي تلفظ تكتك واژهها و حرفها كار ميكرد و در اين راه از بسياري كمك ميگرفت. براي همين تلفظهايش هميشه صحيح بود.
در خواندن ديگر ترانههاي محلي نيز همين تسلط را از خودش نشان ميدهد.
درست است. او براحتي از پس خواندن ترانههاي تركي، كردي، گيلكي، شيرازي و... با لهجه درست و دقيق بر ميآمد.
راز اين موفقيت چه بود؟
سختكوشي، سختگيري، سواد موسيقايي، نظم و انضباط و دقت در كار. در ضبط آثارش بارها پيش ميآمد كه پس از اتمام مراحل فني دوباره ميآمد و ميگفت آن طور كه ميخواسته از كار در نيامده و ترانه را تكرار ميكرد.
بسيار سختكوش بود. براي مثال در آلبوم در شب سرد زمستاني كه ملودي بسيار مشكلي روي اشعار نيما يوشيج داشت، هر روز ساعتها كار ميكرد و خسته نميشد. فقط 2 ماه اول سر اين وقت گذاشت تا به جايي برسد كه به گفته خودش احساس شعر را بتواند بخوبي بيان كند.
محمد نوري با صداي خود به اشعار نيما طنين ديگري بخشيد و گويي آنها را از وادي خاموش واژهها به قلمرو باشكوه و پرفراز و نشيب اصوات رهنمون شد. اين همكاري موفق در آلبوم مشترك آواي سرزمين خورشيد ادامه يافت. به خاطر دارم كه نوري دقت و حساسيت خاصي در كار خود داشت و گاهي ماهها كار ميكرد تا لهجه ترانه را به بهترين وجهي ارائه نمايد.
پس شما را به عنوان يك همكار حسابي خسته ميكرد.
و چه خستگي شيريني. چرا كه علاقه و جدي گرفتن كار از سوي او، به ما هم انگيزه و توان بيشتري ميداد. در توليد آن دو آلبوم، از صبح تا عصر بيوقفه كار ميكرديم. كار روي اين آلبومها يكي از بهترين تجربههايم است و يكي از افتخارات حرفهايام به حساب ميآيد كه هنوز پس از گذشت سالها گويا كهنه نشده است.
و چرا اين همكاري ادامه پيدا نكرد؟
از سال گذشته قصد همكاري براي ترانههاي فولكلور در آلبوم جديدي با محمد نوري را داشتم كه قرار بود پس از رفع كسالت ايشان شروع شود كه افسوس بخت با من يار نبود. روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع : جام جم
"مهدي ياورمنش"