سبک شناسی موسیقی غرب (2)
باروک :
سبک باروک در موسیقی ، در دوره ای میان سال های 1600 تا 1750 میلادی شکوفا شد . دوره ی باروک به سه دوره ی فرعی تقسیم شده است : باروک آغازین (1640-1600) ، باروک میانی (1680- 1640) و باروک پایانی (1750-1680) . گرچه امروزه آثار دوره ی پایانی باروک معروف ترین آثار این سبک هستند ، اما مرحله ی آغازین باروک یکی از انقلابی ترین دوران های تاریخ موسیقی بوده است . در این دوره بود که مونته وردی کوشید تا سودا و تضاد دراماتیک بی سابقه ای رادر آثارش بیافریند . آثار موسیقی ، به ویژه در ایتالیا ، بر مبنای متن هایی بسیار پرشور و احساس ساخته می شد و حال و هوای چنین متنی برموسیقی حاکم بود . با چنین تاکیدی بر کیفیت نمایشی و کلام ، شگفت آور نیست که آهنگسازان ایتالیایی دوره ی باروک اپرارا پدید آوردند – نمایشی که همراه ارکستر با آواز خوانده می شد . سرمشق خط هایی ملودیک این آهنگسازان ، ریتم و افت وخیز گفتار بود.
آهنگسازان باروک آغازین بافت هوموفونیک را بر بافت پلی فونیک که شاخص موسیقی رنسانس بود ترجیح دادند. آن ها بر این باور بودند که کلام با به کارگیری فقط یک ملودی اصلی که آکوردهایی آن را همراهی کند می تواند وضوحی بیشتر بیابد . اما توجه کنید که این تاکید نو آورانه بر هوموفونی فقط شاخص دوره ی آغازین باروک است ؛ در دوره ی پایانی باروک ، بافت پلی فونیک دگر بار اهمیت یافت .
آهنگسازان باروک آغازین برای تجسم موسیقیایی احساسات تند و تیز موجود در متن ، دیسونانس ها را با آزادی بیشتری به کار گرفتند . پیش از آن ، آکورد های نا پایدار هرگز نمودی چنین برجسته و موکد نداشتند. بر تضاد های صوتی نیز تاکید می شد – یک یا چند تکخوان برابر کر ، یا صدای آواز خوان در برابر صدای ساز . در موسیقی کرال رنسانس ، سازها – اگر به کار گرفته می شدند – ملودی آوازخوان را مضاعف می کردند که در دوره ی آغازین دوره ی باروک صداهای آوازی با خط هایی ملودیک که ویژه ی ساز به نگارش در آمده بود همراهی می شد.
در دوره ی میانی دوره ی باروک (1680-1640) ، سبک موسیقایی نویی که از ایتالیا نشات گرفته بود در تمام کشور های ایتالیایی گسترش یافت . مدهای قرون وسطایی یا کلیسایی – گام هایی که سده های متمادی بر موسیقی حاکم بودند –اندک اندک به گام های ماژور ومینور جای سپردند . از حدود 1680 میلادی ، گام های ماژور و مینور مبنای تونال اغلب آثار موسیقی بودند . دیگر ویژگی دوره ی میانی باروک ، اهمیت نو و بی سابقه ی موسیقی سازی بود . بسیاری از آثار این دوره برای سازهایی معین به نگارش درآمده اند که در این میان سازهای خانواده ی ویولون محبوب ترین سازها بوده اند.
دوره ی پایانی باروک (1750-1680) در بردارنده ی اغلب آثار معروف باروک است . بسیاری از جنبه های هارمونی – مانند تاکید بر استفاده از گرایش آکورد دومینانت (آکورد درجه ی پنجم گام ) به آکورد تونیک در این دوره پریر آمد .در دوره یپایانی باروک ، موسیقی سازی برای نخستین بار اهمیتی هم اندازه ی موسیقی آوازی یافت . اگر در دوره ی آغازین باروک آهنگسازان بر بافت هوموفونیک تاکید داشتند ، آهنگسازان دوره ی پایانی در هنر پلی فونی درخشیدند .
ویژگی ها :
از ویژگی های موسیقی باروک یگانگی حالت و یکنواختی ریتم و پیوستگی و یکنواختی ملودی می باشد . و موسیقی اغلب بافتی پلی فونیک دارد.
دستاورد ها :
تکامل ارکستر ، پیدایش اپرا، پیدایش قطعه هایی به نام سونات (آثاری چند مومانی برای یک یا چند ساز)،
آفرینش سوییت (مجموعه ای از چند مومان الهام گرفته از رقص ) ، کانتات (قطعه ای برای سرایش با استفاده از کرال و وسیله ی اصلی بیان موسیقایی در آیین کلیسای لوتری) واوراتوریو(اثری طولانی برای کر ، تکخوان ها و ارکستر ، که اغلب بر اساس متنی روایی بود) از دستاورد های دوره ی باروک می باشند .
بزرگان :
یوهان سباستین باخ (ابداع کننده ی گام تعدیل شده ی موسیقی بر روی ساز کلاوسن ) ، کلدیو مونته وردی (نخستین آهنگسازی که شاهکارهای اپرانی آفرید ) ، هنری پورسل (بزرگ ترین آهنگساز انگلیسی نام گرفت ) ، آرکانجلو کورلی (ویولونیست و آهنگساز ایتالیایی) ، آنتونیو ویوالدی (کشیش وآهنگساز ایتالیایی) و گئورگ فریدریش هندل (استاد اپرای ایتالیایی و اوراتوریو ی انگلیسی ) ، از بزرگان دوره ی باروک به شمار می آیند .
درک ودریافت موسیقی –راجر کیمی ین
ترجمه ی : حسین یاسینی
جاز (1950-1900 (
مقدمه :
جاز را مي توان به طور عام به عنوان گونه اي از موسيقي که ريشه در بداهه پردازي دارد و ريتم ؟ , ضرب يکنواخت و رنگ آميزي و تکنيک هاي خاص اجرايي از ويژگي هاي آن است, توصيف کرد .
جاز را همان آغاز پيدايش, گستره اي متنوع و غني از سبک هاي وابسته مانند سبک هاي نيواورلئان ( ياديکسيلند)" پيوست1 " ، سويينگ "پيوست2 " ، بيباپ" پسويت 3 " ،کول" پيوست4" ، جاز آزاد"پيوست 5" و جازداک " پيوست6" را در دامان خود پروراند. همچنين رگتايم" پيوست 7 "و بلوز" پيوست8 "دوشادوش موسيقي ِ دسته هاي همنواز, از منابع بي واسطه ي جاز بوده اند .
رنگ آميزي صوتي :
جاز به طور عام توسط گروهي کوچک ( ياکامبو) متشکل از سه تا هشت نوازنده يا توسط « دسته ي بزرگ» ده يا پانزده نفري اجرا مي شود. بخش ريتم ستون اصلي گروه جاز است. اين بخش به طور معمول از پيانو, کنترباس ( باس) به صورت زخمه نواز, سازکوبه اي- و گاه- بانجو يا گيتار تشکيل مي شود و نقش آن برقرار داشتن ضرب, افزودن جذابيت هاي ريتميک و تدارک ها رموني هاي پشتيبان است .
کُرنت, ترومپت, ساکسوفون ( سوپرانو, آلتو, تنور , باريتون), پيانو, کلارينت, ویبرافون و ترومبون سازهاي تکنواز اصلي در جاز هستند. جاز به جاي آنکه سازهاي زهي- آرشه اي را, که نقشي غالب در موسيقي سمفونيک دارند, به کار گيرد بر سازهاي بادي برنجي, بادي چوبي و کوبه اي تکيه دارد .
اجراکنندگان جاز در مقايسه با اجرا کنندگان« کلاسيک» که در تلاش دستيابي به آميزه اي ايده آل از صداها هستند, بيشتر صوت و رنگ تک تک سازها را در نظر دارند. گرچه جاز سبکي سازي است امّا نوازندگان آن سعي در همخوان ساختن نواي سازشان با کيفيت هاي آوازي دارند. نواي جاز از شيوه ي ويژه ي اجرا، « قوس برداشتن» و پايان صداها سرچشمه مي گيرد؛ از گونه اي ويبراسيون و گستره ي متنوعي از اُفت و خيزهاي زير و بم که شايد بتوان چنين توصيفشان کرد: « کش و قوس ميان صداهاي زيروبم», در اندکي تأخير يا عجله در اجراي ضرب» « کمی خارج نواختن» و «غلتاندن صدا» ( تکنيکي اجرايي شبيه تريل (
بداهه نوازي :
همانطور که گفته شد جاز را مي توان به طور عام به عنوان گونه اي از موسيقي که ريشه در بداهه پردازي دارد توصيف کرد. در اصل بداهه پردازي قلب موسيقي جاز است. بداهه نوازي جاز به طور معمول در قالب فرم تم و وارياسيون صورت مي گيرد. تمِ بداهه نوازي اغلب ملودي يک ترانه مردم پسند و متشکل از 32 ميزان است. بداهه نواز با افزودن نت هاي تزييني و تغيير زيروبم و ريتم, اين ملودي اصلي را دگرگون مي کند. بداهه نوازي هاي جاز اغلب نه فقط مبتني بر يک ملودي که بر الگويي هارمونيک يا زنجيره اي از آکوردها نيز مبتني هستند. اين الگوي هارمونيک هنگامي که بداهه نواز ملودي هايي را بر زمينه ي آن مي آفريند بارها و بارها تکرار مي شود. در موسيقي جاز, هر کدام از ارائه هاي الگوي هارمونيک ِ مبنا يا ملودي را کُر مي نامند .
اجراي جاز به طور معمول در بردارنده ي تکنوازي ِ بداهه پردازانه ي هر يک از اعضاي گروه است. علاوه بر اين, ممکن است بخش هاي بداهه نوازي جمعي, که درآن چندين نوازنده به ترکيب همزمان ملودي هاي گوناگون مي پردازند , نيز وجود داشته باشند .
ريتم, ملودي, هارموني :
سنکوپ و نوسان ريتميک از برجسته ترين ويژگي هاي جاز هستند. در بيشتر سبک هاي جاز, ضرب توسط کوبه نواز ( با طبل يا سنج) و نوازنده ي باس برقرار مي شود. به طور معمول در هر ميزان چهار ضرب نواخته مي شود و آکسان بر ضرب هاي ضعيف است :
4-3-2-1. . بسياري از نت هاي سنکوپ دار از تداوم يک نت ميان دو ميزان حاصل مي شوند. نوازندگان جاز با نواختن زنجيره ي نت هايي از يک نوع ( براي نمونه همگي چنگ ) که کشش آن ها کمي متفاوت است نيز حسي نوساني پديد مي آورند .
ريتم هاي جاز چنان بي قاعده هستند که نگارش دقيقشان دشواراست . اجرا کننده براي القاي حسّ جاز ناگزير از ريتم هاي نوشته شده تخطي مي کند. با تکامل جاز, ريتم هاي آن همواره بي قاعده تر و پيچيده تر شده اند .
زير و بم ملودي هاي جاز نيز مانند ريتم آن انعطاف پذير است. در اين ملودي ها, گامي ماژور که نت هاي سوم, پنجم و هفتم آن, اغلب کمي بم يا پايين آورده شده اند به کار گرفته مي شوند. اين نت هاي « افتاده» يا « محزون» از موسيقي آوازي بلوز به جاز راه يافته اند .
پيوست1: ( سبک نيواورلئان) 1917-190
موسيقي نيواورلئان, علاوه بر اپرا و آثار مجلسي , قطعه هاي محّلي و مردم پسند, موسيقي رقص و هر گونه اي از موسيقي مذهبي را نيز در خود جا داده است. به ويژه سنت همنوازي در قالب دسته هاي سيار و دسته هاي موسيقي رقص قوت بسيار دارند .
جاز در سبک نيواورلئان به طور شاخص توسط دسته اي کوچک با پنج تا هشت تن اجرا مي شد. سازهاي ملوديک يا رده اول که سنکوپ و استقلال ريتميک اين سازها هيجاني شگفت به پا مي کرد و از کرنت يا (ترومپت) که پيشتاز بود و وارياسيون هاي ملودي اصلي را مي نواخت, کلارينت که بر ملودي کرنت کنتر ملودیي را مي تنيد که اغلب ريتمي تندتر داشت و ترميون که خط باس را مي نواخت و ساده تر از ملودي هاي بالايي اما داراي جذابيت ملوديک بود, تشکيل مي شد, به طور کلي نوازندگان دوره اول, همزمان به بداهه پردازي با چند ملودي متضاد مي پرداختند و گونه اي بافت پلي فونيک پديد مي آوردند .
سازهاي دوره اول توسط بخش ريتم که ضرب را به وضوح مشخص مي ساختند و زمينه اي از آکوردها را فراهم مي آوردند پشتيباني مي شدند. اين بخش به طور معمول شامل طبلها, سازهاي زهي, زخمه اي يا زهي, کوبشي(بانجو, گيتار , پيانو) وتک سازهاي بم( کنتر باس به صورت زخمه نواز يا ترمبون)بود .
جاز نيواورلئان به طور معمول مبتني بر يک مارش يا ملودي کليسايي , قطعه اي رگتایم, ترانه اي مردم پسند يا يک بلوز 12 ميزاني بود. به طور عام, يک يا چند کُر يا بداهه نوازي تک نفره و با همراهي بخش ريتم با تمام ديگر سازها به هنر نمايي مي پرداخت. در اين قطعه ها گاه تکنوازي هايي بدون همراهي که برک ناميده مي شدند نيز مي آمد. موسيقي دسته اي همنواز نيز مي توانست با مقدمه اي آغاز شود و با تَگ يا کودايي کوتاه پايان يابد .
با تکامل سبک نيواورلئان, تک نوازي اهميتي بيش از بداهه نوازي جمعي يافت. تک نوازان رفته رفته بداهه نوازي هاي خود را با بيش از آن که بر مبناي ملودي اصلي قرار دهند بر هارموني آن متکي کردند. گذشته از اين, ترومپت به تدريج جاي کُرنت را گرفت و ساکسوفون نيز يکي از سازهاي گروه شد .
پيوست 2 ( سويينگ). 1945-1935
يک گروه سويينگ اغلب چهار يا پانزده نوازنده دارد که به اين گروه هاي سه گانه تقسيم شده اند: ساکسوفون ها ( سه تا پنج نوازنده که برخي ملودي کلارینت را مضاعف مي کنند) , بادي هاي برنجي ( 3يا 4 ترومپت يا ترومبون) و ريتم نوازان ( پيانو, ساز کوبه اي, گيتار و باس ) گروهي با اين تعداد گروه نوازنده به قطعه هايي نياز داشت که به جاي تکيه بر بداهه نوازي, تصنيف, تنظيم و نت نويسي شده باشد, به گونه اي که هر نوازنده بتواند از روي نت به اجرا بپردازد. با رونق گرفتن سويينگ تنظيم کننده نقش مهمي در آن يافت .
در گروه سويينگ, ملودي ها اغلب به وسيله ي تمام سازها, همصدا يا بافتي هارمونيک, اجرا مي شد. ملودي اصلي, اغلب با آکوردهاي ممتد ساکسفون ها يا با عبارتهايي کوتاه و تکرار شونده با نام رديف که ساکسفون ها و سازهاي بادي برنجي مي نواختند همراهي مي شد. تنظيم کنندگان قطعه هاي سويينگ, اغلب تناوب سريع رديف ها ميان بادي هاي برنجي و ساکسفون ها را براي خلق و تنش و هيجان به کار مي گرفتند .
سويينگ نه فقط گروه بزرگتري از نوازندگان را به کار گرفت و بيش از سبک نيواورلئان متکي بر قطعه هاي تنظيم شده بود که ويژگي هاي متمايز ديگري نيز داشت. براي نمونه, در عصر سويينگ ساکسوفون به مهم ترين تکنواز بدل شد و نيز نوازندگان ساز کوبه اي ضرب را به شيوه اي جديد حفظ مي کردند و هنگام ضرب نوازي بر طبل بزرگ, سنج را براي موکد ساختن ضرب هاي دوم و چهارم ميزان به کار مي گرفتند . واژه هاي هارمونيک سويينگ غني تر و متنوع تر از جاز اوليه اما فرم آن در اساس همان فرم هاي جاز بود. در دوره ي سويينگ نيز مانند گذشته, اجرا بيشتر مبتني بر بلوز 12 ميزاني يا ملودي 32 ميزاني ترانه هاي مردم پسند بود .
پيوست3/ (بيباپ)(1940 (
سبک بيباپ , سبکي غامض و اغلب ويژه ي گروه هاي کوچک جاز بود. بيباپ تا اندازه اي به منزله طغيان بداهه نوازي خلاق در برابر قطعه هاي تجاري و تنظيم شده گروه هاي سويينگ بود. اين موسيقي, نه ويژه رقص که براي شنيدن همراه با تمرکز ساخته شده بود و هارموني پيچيده و ريتمهاي پيش بيني ناپذير آن شنوندگان بسياري را مبهوت و سرگشته کرد. نوازندگان بیباپ, گروهي خاص و«بسته» بودند که گاه به سبب استفاده از ملودي هاي پيچيده و توالي هاي نامعمول آکوردها, ديگر موسيقيدانان جاز را از خود مي رماندند .
يک گروه بيباپ مي تواند از يک ساکسوفون و يک ترومپت که توسط بخش ريتم, متشکل از پيانو, باس و ساز کوبه اي, پشتيباني مي شوند تشکيل يابد. نقش سازهاي ريتم نواز در بيباپ با کارکرد آنها در آثار پيشين جاز متفاوت است . براي نمونه, نقش طبل بزرگ ديگر براي برجسته کردن ضربها نبود بلکه اجراي آکسانهايي نامنتظر موسوم به«بامبز» بود. دست چپ پيانيست نيز براي تاکيد بر ضرباهنگ اصلي نبود بلکه همراه با دست راست براي نواختن آکوردهايي پيچيده به کار مي آمد. براي نواختن ساختارهاي فشرده ي آکوردي در بيباپ, به هر دو دست نياز بود. به اين ترتيب, ضرب بيشتر با پيتسيکاتوي باس مشخص مي شد. ريتم ملودي هاي باپ نيز, به سمت آثار پيشين جاز, تنوعي بيشتر و روندي نامنتظرتر داشت. ملودي هاي باپ اغلب داراي زنجيره اي بي وقفه از نت هاي کوتاهند که در آن نتهاي آکسان دار بر ضرب بالا نواخته مي شوند .
هارموني سبک باپ نيز مانند ريتم هاي آن پيچيده است . اجرا کنندگان باپ اغلب به جاي آنکه به سبک آثار پيشين جاز, ملودي هايي رابرمبناي آکوردي چهار يا پنج نتي بسازند از آکوردهايي با شش يا هفت نت استفاده مي کردند .
قطعه هاي باپ به طور عام با ارائه تم اصلي توسط تکنواز, يا دو تکنواز به صورت هم صدا, آغاز شده و پايان مي يافتند. باقي قطعه از بداهه نوازي هاي تک نفره بر مبناي اين ملودي يا ساختار هارمونيک آن تشکيل مي شد . نوازندگان بيباپ نيز مانند نوازندگان قديمي جاز, ملودي هاي ترانه هاي مردم پسند و بلوز 12 ميزاني را به عنوان مبناي بداهه نوازي خود به کار مي گرفتند. با اين همه , نوازندگان بيباپ اغلب بر مبناي هارموني نغمه هاي آشنا به ساختن ملودي هايي تازه مي پرداختند .
پيوست 4/ (جاز کول) 1950
اين سبک در سالهاي پاياني دهه 1940 و آغاز دهه 1950 پديد آورد؛ که گر چه مرتبط با باپ بود اما بسيارملايم تر و آرام تر از آن بود. اين سبک در تقابل با سبک دوران پيشين مرسوم به «هات جاز» يا « جاز داغ» جازِ کول نام گرفت .
اجرا کنندگان جاز کول کم و بيش رام و آرام مي نوازند و اجرايي ملايم دارند که در آن کمتر از ويبراسيون استفاده مي شود. قطعه هاي جاز کول طولاني تر از قطعه هاي بيباپ بود و تکيه ي آنها بر تنظيم موسيقي بيشتر است . در اين قطعه ها گاه سازهايي به کار گرفته شده اند که در جاز متداول نبوده اند؛ هورن, فلوت و ويولنسل برخي از اين سازها هستند .
پيوست 5/ (جاز آزاد)1960
تا حدود 1960, گرايش بداهه نوازي هاي جاز آن بود که از فرم هايي با قاعده پيروي کنند. به بيان ديگر, وارياسيون هاي بداهه پردازانه حتي هنگامي که از ملودي اصلي دور مي شدند نيز طول و ساختار آکوردي آن را حفظ مي کردند . در دهه 1960, برخي از موسيقي دانان اين سنت را کنار گذاشتند و سبک جاز آزاد را پديد آوردند, سبکي که ديگر مبتني بر فرم هاي با قاعده و الگوهاي آکوردي ثابت نبود .
پيوست 6(جاز راک)(فيوژن)1970
موسيقي راک در اواخر دهه ي 1960 و طي دهه هاي 1970 و1980 به عاملي بسيار تاثير گذار بر جاز تبديل شد. اين تاثير به پيدايش جاز راک يا فيوژن انجاميد؛ سبکي نو که گرايش هاي بداهه پردازانه ي نوازندگان جاز را با ريتم ها و رنگ هاي صوتي راک در هم آميخت .
گروه سازهاي جاز راک در کنار سينتي سايزر, پيانو الکتريکي, گيتار الکتريکي و باس الکتريکي, سازهاي آگوستيک را نيز شامل مي شود. اين سازهاي آگوستيک اغلب همراه با وسايل جانبي الکتريکي به کار گرفته مي شوند که دامنه ي جلوه هاي صوتي آنها را وسيع تر مي سازد. بخش کوبه اي در گروه جاز راک بزرگتر از سبک هاي پيشين جاز و اغلب شامل سازهايي از آفريقا, آمريکاي لاتين يا هند است .
گروه هاي جاز راک, تنوعي چشمگير در رنگ آميزي پديد مي آورند که اين تا اندازه اي به سبب استفاده خيال پردازانه از سينتي سايزر است . تکيه موسيقي اين گروه ها به جاي آنکه بر فرديت هر کدام از سازها و نوازندگان باشد , بر صوت گروهي است. استفاده ي ملوديک از باس الکتريکي و تکرار دائم فيگورهاي ريتميک از ديگر ويژگي هاي جاز راک هستند .
پيوست 7/ (رگتايم (
رگتايم سبکي در تصنیف موسيقي پيانو است. موسيقي رگتايم براي پيانو به طور عام وزني 2 تايي دارد و با تمپوي معتدل مارش اجرا مي شود. در يک قطعه رگتايم, دست راست پيانيست ملودي بسيار سنکوپ دار را مي نوازد و دست چپ به گونه اي يکنواخت و با تقسيم هر ضرب به دو نت سازي , ضرب را محفوظ مي دارد و ملودي دست راست را همراهي مي کند. يک قطعه ي رگتايم به طور معمول داراي چندين ملودي با کيفيتهاي همانند است .
نوازندگان قديمي جاز اغلب در بداهه نوازي ها ملودي هاي رگتايم را مبناي کار خود قرار مي دادند. سنکوپ ها, ضرب يکنواخت و سبک نوازندگي پيانو در رگتايم ميراثي مهم براي جاز بوده است .
پيوست 8/ (بلوز (
بلوز گونه اي از موسيقي است که در شمار مهمترين منابع جاز است. اصطلاح بلوز به فرمي آوازي و سازي و نيز سبکي اجرايي اشاره دارد . تاثير مستمر بلوز در سبک هاي مردم پسند مانند ريتم و بلوز, راک اندرول و سول آشکارا ديده مي شود .
بلوزهاي آوازي بياني بسيار شخصي دارند؛ اين آوزها اغلب به مضاميني همچون درد ، خيانت ديدگي, بي وفايي و عشق يک جانبه مي پردازند. کلام اين آوازها از چند بند سه سطري که همگي از نظر شعر و موسيقي فرمي مشابه دارند تشکيل مي شود. سطر نخست خوانده شده و با عبارت ملوديکي کم وبيش مشابه تکرار مي شود, سطر سوم يا عبارت ملوديک متفاوتي خوانده مي شود .
هر بند از کلام بلوز در چارچوبي هارمونيک که اغلب 4 ميزاني است با موسيقي همراه مي شود. اين الگوي هارمونيک که معروف به بلوز 12 ميزاني است فقط با سه آکورد ساخته مي شود: آکوردهاي تونيک ( I ) ، سودو مينانت ( IV ) و دو مينانت ( V ) .
(آکورد سودومينانت آکوردی است که بر مبناي درجه چهارم گام ساخته ميشود) ترتيب توالي آکوردها مي تواند با اين طرح نشان داده شود : تونيک(4ميزان) – سودومينانت(2ميزان) – تونيک(2ميزان) – دومينانت(2 ميزان – تونيک(2ميزان ( .
گر چه ممکن است آکوردهاي ديگري نيز ميان آکوردهاي اصلي بلوز12 ميزاني گنجانده شوند اما هر بند از کلام با زنجيره يکساني از آکوردها همراه مي شود. آواز خوان, ملودي اصلي را براي هر بند تکرار يا ملودي هاي تازه اي را که همخوان با حالتهاي متغيير کلام باشند بداهه سرايي مي کند. موسيقي به وزني 4 تایي است , و به اين ترتيب هر ميزان 4 ضرب دارد .
بلوز 12 ميزاني به سه عبارت که هر کدام 4 ميزان درازا دارند تقسيم مي شود. تکخوان هر سطر از کلام آواز فقط طي دو ميزان مي خواند.2 ميزان باقي مانده, توسط ملودي ساز يا سازهاي پشتيبان پر مي شود .
آوازخوانان بلوز سبک اجرايي ويژه اي دارند که در آن ازنت هاي «افتاده», سايه پردازي ريز پرده اي, تاخيرها و عجله هاي ريتميک و خزش هاي آوازي بهره مي گيرند. ملودي هاي آنان شامل نت هاي «بلو» - يا محزون – متعددي است که با اندکي بم کردن نت هاي سوم و پنجم و هفتم گام ماژور پديد مي آيند. ريتم بلوز نيز بسيار انعطاف پذير است. آوازخوانان اغلب «پيرامون» ضرب ها – کمي پيش يا پس از آنها – ضرب هاي آوازي را اجرا مي کنند .
نوازندگان جاز به تقليد از سبک اجرايي آواز خوانان بلوز پرداخته و الگوي هارمونيک بلوز 12 ميزاني را به عنوان مبناي بداهه نوازي خود به کار گرفته اند. اين الگوي 12 ميزاني بارها و بارها تکرار شده و در اين ميان ملودي هاي تازه اي بداهه نوازي و با آن آميخته مي شوند. توالي تکرار شونده آکوردها, در سيلان آزادي هاي ملودي هايي بداهه پردازانه که تنوع مي آفرينند, سبب انسجام قطعه مي شوند. موسيقي اين فرم 12 ميزاني مي تواند شاد يا غمگين, تند يا کند, و داراي سبک هاي متنوع باشد .