توضیحاتی در مورد دستگاه در موسیقی
دستگاه ( سيستم, سازمان (
در حقيقت در مفهوم دستگاه, دو نظر جدا از هم لحاظ مي شود. اول آنکه دستگاه به عنوان يک سري قطعاتي است که به طور سنتي با هم جمع گشته اند و بيشتر آنها هم مقام مخصوص به خود را دارا مي باشند. ديگر آن که دستگاه به عنوان مشخصه ي آن مقامي است که در قطعه نخستين در هر يک از گروه ها, معرفي مي گردد . اين مقام موقعيتي برجسته دارد. به گونه اي که متناوباً در سراسر اجراي قطعات مختلفي که در يک گروه جمعند از طريق انگاره هاي ملوديک که فرود ناميده مي شوند, به آن برگشت داده مي شود .
* دستگاه ايراني, همتاي راگال هندي يا مقام در موسيقي ترکي – عربي تلقي شده است که در عبارت شناسي غربي, به مُد توجه مي شود. اما هيچ يک از آن ها مفهوم يک دستگاه را به درستي شرح نمي دهند .
رديف :
قطعاتي که تمامي موسيقي سنتي ايران را شکل مي دهد , همگي با هم به عنوان رديف موسيقي شناخته شده اند. به يقين رديف مجموعاً از قطعات کاملاً مشخص شده نيست بلکه به عنوان انگاره هاي ملودي است که بر مبناي آنها, بداهه سازي انجام مي گيرد. يک قطعه ي واحد, هرگز در دو بار اجرا(حتي در همان روز از همان نوازنده) کاملاً يکسان به آوايش در نمي آيد. همچنين طول و بافت آن تغيير کرده, اما زير بناي ملوديک آن در هر اجرايي باقي مي ماند. همين شيوه باعث ايجاد مشخصه اي براي قطعه خواهد بود. عملاً نه در اجرا و نه حتي در تدريس, جزء جزء اساسي قرار گرفته نمي شوند. آنچه که به عنوان انگاره ملودي ناميده مي شود طي تجربه طولاني توسط اجرا کننده جذب مي شود و يک شنونده ي خبره نيز طي مکرر شنيدن اجراهاي مختلف و بعد از زمان زياد, به شناخت آن دست مي يابد .
واژه ي رديف به قطعاتي که هر يک از دوازده دستگاه را شکل مي دهند نيز گفته مي شود. براي مثال رديف شور, شامل همه قطعاتي است که در دستگاه شور قرار دارند. از جمله درآمد, گوشه ها و تکه هاي مخصوص مجموعه اي که دستگاه شور خوانده مي شود .
گوشه :
گوشه عنواني است عمومي که براي قطعات مشخصي( به غير از فرود)که رپراتور( فهرست مجموعه قطعات) يک دستگاه را مي سازند به کار مي رود .
درآمد :
درآمد قطعه يا گروهي از قطعات در يک مقام يکسان است که توسط آنها, دستگاه آغاز مي گردد. درآمد مهمترين بخش نمادي و نمونه اي دستگاه به شمار مي آيد و معرف مقام و پايه اصلي دستگاه است. گوشه ها و تکه هايي که در تعاقب آن مي آيند, اغلب مقام و مايه اي جدا داشته و همچنين داراي نام هاي مشخص کننده ي خود هستند. بنابراين هويت هر دستگاه در درآمد آن ظاهر مي گردد .
پيش درآمد :
پيش درآمد, يک قطعه سازي با ريتم ثابت و تضعيف شده است که اغلب در آغاز يک دستگاه اجرا مي شود. ساختن پيش درآمد, در قرن بيستم و کلاً به منظور گروه نوازي پديد آمده است.(طي نود سال اخير, درآمدهاي زيادي ساخته شده است (.
چهار مضراب
چهار مضراب, يک قطعه سازي تکنوازي به سبک اتود اروپايي است که تمپو(سرعت) سريع با ضرب دو تايي(سازه ي2/4 يا حرکت6/8) دارد. تعداد معدودي از چهار مضراب هاي قديمي وجود دارد. اما در قرن بيستم اين فرم بسيار مورد توجه و علاقه قرار گرفته و قطعات زيادي در اين سبک مربوط به دستگاه و ها و گوشه هاي مختلف ساخته شده است. در دوران معاصر, نوازندگان خيلي مشتاق اند تا براي ارائه مهارت و تند نوازي خود در هر اجرايي چندين چهار مضراب بگنجانند .
ضربي :
يک پاساژ يا يک قطعه کوتاه سازي يا آوازي که به صورت بداهه سرايي در اجرا گنجانده شود, ولي ضرب آزاد نداشته و با الگوهاي ثابت وزني(ريتمي)(دو ضربي, سه ضربي, چهار ضربي) تنظيم شود, اغلب ضربي گفته مي شود. تکه هاي ريتميک نيز در اين طبقه بندي قرار دارند .
رنگ :
رنگ يک قطعه سازي در ميزان دو ضربي و ندرتاً سه ضربي و در تمپوي نسبتاً سريع مي باشد. رنگ يک قطعه سازي براي رقص مي باشد ولي ضرورت رقصيدن در آن وجود ندارد. تعدادي رنگ قديمي از قرن نوزده يا قبل از آن وجود دارد . اما در قرن بيستم, رنگهاي بسياري توسط آهنگسازان ساخته شده است. بين رنگ و پيش درآمد, شباهت هاي قابل توجهي وجود دارد. در حالي که پيش درآمد, يک قطعه ی سازي آغازين است. اما رنگ يک قطعه ی سازي است که به واسطه آن معمولاً اجراي دستگاه به پايان مي رسد .
تصنیف :
تصنیف يک آواز ساخته شده با وزن آهسته است. تصنیف نيز مانند فرم هاي آهنگسازي, از پديده هاي نسبتاً اخير است و از دستاوردهاي استادان مشهور مي باشد .
طي دو دهه اول قرن بيستم, تصنیف هاي بسياري خلق شد که بيشتر آنها روي اشعار ميهن دوستي ساخته شد, حال و هواي حرکت مشروطه خواهي را منعکس مي نمودند. تصنیف هايي که طي سالهاي 1920و 1930 ساخته شد, اغلب داراي موضوعات عاشقانه بود و از اشعار شاعران کلاسيک استفاده مي گرديد. بعد از جنگ جهاني دوم , متون شعري رفته رفته سبکتر شد, آوازهاي عاميانه غربي, تصنيف را تحت تاثير قرار داد . اين نوع جديد تصنيف, عموما ً«ترانه» ناميده مي شود .
مقام :
قبل از پديد آمدن سيستم دوازده دستگاهي, موسيقي سنتي تحت عنوان مقامهاي مختلف شناخته مي شد. در ترکيه و کشورهاي عربي زبان , مقامات (جمع عربي مقام) هنوز اساس موسيقي کلاسيک آن ها است. در اين کشورها و نيز قبل از پيدايش دستگاه در ايران, مقام معرف تعدادي اصوات و فواصل بين آنها و نقش هايي که بعضي اصوات در ساختار ملوديک به عهده دارند بوده و علاوه بر آن معرف يک طرح کلي است که الگويي را بر اثر بداهه سرايي يا آفرينش آهنگ فراهم مي سازد .
در موسيقي ايراني, آنچه مفهوم مقام را بهتر ارائه مي کند, مايه مي باشد. مايه واژه اي است که در دوران معاصر, بيشتر مصطلح گرديده و بهتر مفهوم جامع مقام را بيان مي نمايد. هر چند بايد اضافه کرد که واژه ي مقام, حتي بعد از آن که واژه ي مُد نيز به کار گرفته شد, به کلي از واژگان موسيقيايي ايران رخت بر نبسته است. هر سه واژه ي مايه , مقام و مُد را مي توان با مفاهيم کم و بيش يکسان به کار برد (آنگونه که امروز به کارمي رود (.
فينال (نت پايان ( Final (تونيک : (
نت پايان وقفه و خاتمه را نشان مي دهد که اختصار آن F است .
آغاز :
نتي که روي آن معمولاً بداهه سازي در يک مقام شروع شود, آغاز مي باشد که اختصار آن A است .
ايست :
در بعضي مقام ها, نتي به غير از فينال به عنوان نت خاتمه براي جمله ها و موقعيتهايي به غير از فرود نهايي به کار مي رود که به اين نت , ايست مي گوييم.( اختصار آن I مي باشد . )
شاهد :
در بيشتر مقام هاي ايراني يک نت نقش برجسته و آشکاري دارد که هم مي تواند فينال باشد و هم مي تواند فينال نباشد. که به آن شاهد مي گوييم و اختصار آن S مي باشد .
متغيير :
دربعضي از مقامهاي ايراني, يکي از نتها پيوسته در دو فرم متفاوت ظاهر مي شود, براي مثال Mi بکار و Mi کمي بمل شده, چنين نتي متغيير گفته مي شود که اختصار آن M مي باشد .
فرود :
فرود يک کادنس ملوديک با الگوي بالنسبه ثابتي است که در بداهه سازي دستخوش تغيير مي شود. در يک دستگاه نقش فرود( که ممکن است چندين الگو داشته باشد) بسيار اهميت دارد. عاملي که همه تکه ها و گوشه هاي مختلف را به هم پيوند مي دهد فرود مي باشد. بيشتر اين قطعات, از حيث مقام, مستقل هستند. اما ختم آنها به وسيله يک فرود, وابستگي آنها را به مقام اصلي که در بخش درآمد آن دستگاه معرفي شده نشان مي دهد. بنابراين مي بينيم که بعضي اوقات تنها عامل براي ترکيب تعدادي از قطعات و گوشه ها, که تحت نام يک دستگاه با هم جمع آمدند, فرود مي باشد و بدين گونه, به کار گيري عنوان دستگاه را براي کليه ي قطعاتي که در يک مجموعه آورده مي شوند توجيه و تصديق مي کند .
طول و دروازه ي يک فرود وابسته به سليقه و خواست اجراء کننده ي آن دارد. فرودهم مي تواند با چند نت خلاصه گردد و يا مثل يک قطعه کامل امتداد يابد .
اوج :
رويه هاي سنتي براي پي آيي و توالي گوشه ها در يک دستگاه, منوط به حرکت تدريجي از گستره ي صدايي بم تر و گستره ي زيرتر است. لذا , درآمدمعمولاً در گستره ي بم آواز يا ساز ظاهر مي گردد. گوشه هاي مختلف دستگاه آن گونه در پي يکديگر قرار مي گيرند که موجب خيزاني حرکت صوتي باشند, معمولاً آخرين گوشه ها, در زيرترين گستره قرار داده شده و اوج دستگاه را نشان مي دهند .
در دوران معاصر حرکت تدريجي از بم به زير, به ندرت رعايت مي شود. شواهد حاکي از آن است که اين رويه در قرن 19 بيشتر رعايت مي شده است . در اجراهاي امروزي, به خاطر پيدايي بدعتهاي جديد, اين روند کاملاً غير قابل پيش بيني است. به ويژه در اجراهاي سازي که نوازنده به خاطر تنوع و نمايش مهارت خود از روس هاي ديرين بيشتر تجاوز مي کند. اما با اين حال نادرست نيست که بگوييم تنظيم قطعات(گوشه ها)يک دستگاه, حرکت از بم به زير را معيار کار قرار مي دهد .
ميکروتن(اجزاي کوچکتر از نيم پرده (
اصطلاح ميکروتن, عموماً براي فواصلي به کار مي رود که به طور قابل ملاحظه اي کوچکتر از نيم پرده هستند. در موسيقي ايراني, چنين فواصلي به تنهايي به کار نمي روند. اما نتهايي هستند که با يک ميکروتن افتاني يا خيزاني دارند. در چنين شرايطي مي توان گفت يک نت نيم بمل يا نيم ديز شده است .
نوانس :
درجه ي قوت و ضعفي که به يک آهنگ داده مي شود تا حالت پيدا کند و يا سرعتي که به يک قطعه موسيقي داده مي شود تا با حالت و متنوع باشد .
موسيقي کلاسيک ايراني / الازونيس
ترجمه : مهدي پور محمد
دستگاه در موسيقي ايراني/ پرفسور هرمز فرهت
مترجم: مهدي پور محمد